ابراهیم حسینی (خلیل)

ساخت وبلاگ
چشـم نرگـس

از آن روزی که با عشقت دلم را پر بلا کردی
مرا بیگانه از اَغیار و با خویش آشنا کردی

چنان با تیر چشمانت نمودی صید دل جانا
که هر صیّاد ماهر را به حیرت مبتلا کردی

توئی صیّاد و زلفت دام و چشم نرگست جادو
تو با آن چشم بیمارت بدل آتش بپا کردی

اَلا ای یار طنّازم دلم را از تنم بردی
نه تنها دل که با نازت مرا از من جدا کردی

بیا بنگر که از هجرت زدل خونابه می آید
چو با تدبیر و با عشقت در آن غوغا بپا کردی

اگر در وصل و هجرانت مرا با ناز خود کشتی
همی با جان و دل گویم که ای دلبر بجا کردی

چو می دانم که مستی از نگاهت چون صفا دارد
خوشم گر تیر چشمانت تو بر قلبم رها کردی

عجب صیدی که خود عاشق بود بر تیر صیّادش
تو صیدی در گلستانت چنین پیدا کجا کردی؟!

زهجرانت سحرگاهان اگر من ناله ها کردم
چه خوش با مژده ای قلب « خلیلت » را رضا کردی

اسماعیل پاده بان (ناطق)...
ما را در سایت اسماعیل پاده بان (ناطق) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahim77 بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 23:22